- در بایستن
- ضرور بودن لازم بودن کم و ناقص بودن چیزی از ضروریات، لایق بودن سزاوار بودن
معنی در بایستن - جستجوی لغت در جدول جو
- در بایستن
- ضرورت داشتن، طرف احتیاج بودن، لازم بودن، واجب بودن، بایسته بودن، بایستن، وایست، باییدن،
برای مثال چمن خوش است و زمین دلکش است و می بیغش / کنون به جز دل خوش هیچ درنمی باید (حافظ - ۴۶۸)
سزاوار بودن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ضرور بودن محتاج الیه بودن
لازم بودن
حاجت نیازمندی، ضرورت، سزاواری شایستگی لیاقت، طور روش رسم، ضروری
مورد احتیاج بودن
بافتن
بازی کردن باختن، خرید و فروخت کردن بیع و شری کردن، بخشیدن عطا کردن، وام دادن قرض دادن، از دست دادن باختن، (تصوف) محو کردن اعمال ماضی از نظر خود
باختن، بازی کردن
کنایه از از دست دادن
کنایه از از دست دادن
مقید ساختن، بند کردن
ضروری، مورد حاجت، حاجت
بستن، بستن در
بند کردن، مقید ساختن
بند کردن، مقید ساختن